محل تبلیغات شما
قرن‌ها طول کشید تا علم، دانش و تجربه جای خیال‌بافی‌های انسان‌های اولیه را بگیرد. اما وقتی پای فلسفه به میان می‌آید آیا بازهم می‌توان به علم برای جواب پرسش‌ها اعتماد کرد؟


علم  رویکردی نظام‌مند و منطقی‌ برای فهمیدن جهان است و هدف آن برقرار کردن رابطه ثابت بین پدیده‌ها است. انسان اولیه نیز برای غلبه کردن بر طبیعت به شناخت پدیده‌های پیرامون خود پرداخت. او با شنیدن صدای رعد و دیدن برق که همراه‌با باران شدید و احتمالا جاری شدن سیل همراه بود، لحظه‌های پراضطرابی را سپری کرد و می‌اندیشید که این حوادث چه زمانی متوقف می‌شود و اصولا علت وقوع چنین حوادثی چیست؟  در تفسیر جهان و در فقدان علم و روش علمی، اسطوره‌ها و خدایان این بار را به دوش می کشیده‌اند و هر رویدادی به خشم یا خشنودی خدایان و ارواح نسبت داده می‌شد.

خدای دریا، خدای طوفان، خدای حاصل‌خیزی، خدای جنگ و… هر کدام مدیریت بخشی از جهان را بر عهده داشتند. تاریخ نشان داده است که انسان اولیه چنین پدیده‌هایی را به خداها، شیاطین و سایر عوامل ناشناخته نسبت می‌داد. قصه‌های اساطیری پر از خدایان و الهه‌هایی است که ظاهرا نقش مهمی در زندگی انسان‌های تاریخ باستان داشته‌اند. اما با پیشرفت روش علمی و پاسخ تدریجی به سؤال علم چیست»، به مرور جواب‌های منطقی برای هر پدیده‌ای یافتیم و همچنان خواهیم یافت. طبیعت از دیدگاه اجداد انسانی ما دو چهره‌ی کاملا متفاوت داشت؛ حاصلخیزی و باران، طوفان و طغیان رودخانه‌ها، صاعقه، خشکسالی و فوران خاکستر آتشفشان‌ها.

انسان‌های اولیه جهان را به‌عنوان عرصه‌ی جدال ارواح و خدایان یا واجد یک روح انسانی تصور می‌کردند که گاهی مهربان و شفیق و گاهی خشمگین و عصبانی می‌شد. اجداد انسانی ما با این تخیل می‌توانستند رفتار متناقض طبیعت را از دیدگاه خود توجیه کنند. آن‌ها برای مهار قهر طبیعت در پی چاره بودند و با به کارگیری عقل و استدلال و منطق و با آزمون و خطا؛ روش‌ها و ابزارهایی طراحی می‌کردند که زندگی روی زمین را ایمن‌تر یا کم‌خطرتر می‌کرد؛ برای مثال ابداع چرخ؛ اهرم و سایر ابزارها کارها را ساده‌تر می‌کرد.

بشر با به کارگیری عقل و تجربه دریافت که می‌تواند با گذاشتن تنه‌ی درخت در عرض یک رودخانه و عبور از آن به سوی دیگر رودخانه دسترسی پیدا کند. این راه‌حل‌ها هم عموما در گذر زمان تصحیح می‌شدند و از دل آن‌ها راه‌حل‌های بهتر و کارامدتر خلق می‌شد. مثلاْ شاید نیاکان ما طی سال‌ها آزمون و خطا شکل تنه‌ی درخت را که به‌عنوان پل روی رودخانه سوار شده بود، بهبود دادند و نقایص آن را رفع کردند. شاید به تجربه دریافتند که بهتر است دو سر چوب را محکم کنند یا حتی از چوب‌های دیگری استفاده کنند. در حقیقت همه‌ی این راه‌حل‌ها و ابزارها پاسخی به این پرسش بودند که چگونه می‌توان بهتر و آسوده‌تر زندگی کرد.

اما همه‌ی پرسش‌های بشر به همین‌جا ختم نمی‌شدند، یعنی پاسخ بسیاری از پرسش‌ها با آزمون و خطا و تجربه مشخص نمی‌شد. انسان اولیه همواره در پی تفسیر جهان و همچنین در جستجوی یافتن دلیل وقوع پدیده‌ها و راهی برای مهار طبیعت بوده است. باران های سیل‌آسا، طلوع و غروب خورشید، خشکسالی و حاصلخیزی مزارع، مرگ و میر کودکان و شیوع بیماری از دیدگاه بشر نمی‌توانست بدون دلیل باشد. اجداد انسانی ما پرسش‌های فلسفی و اندیشه‌ورزی نیز داشته‌اند. آن‌ها از خود می‌پرسیدند منشاء انسان از کجا است؟ هدف از زندگی چیست؟ پس از مرگ چه اتفاقی می‌افتد؟

مقدمه‌ای بر تعریف مشتق و کاربرد آن...!

پاسخ جزئی به پرسشی بزرگ پیرامون اعداد اول

داوید هیلبرت یکی از تأثیرگذارترین ریاضی‌دانان قرن نوزدهم و بیتسم میلادی!

اولیه ,طبیعت ,جهان ,خدایان ,زندگی ,انسانی ,از دیدگاه ,اجداد انسانی ,انسانی ما ,و تجربه ,آزمون و

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کتاب معما(چیستان) سردار شهید حسن علی رباطی libcetugua هک مدرسه ی خودمان وقتی 12سالم بود deisessamscab emeramun وبلاگ شخصی علیرضا هزاره creatatderte tianhaligprin تالارهای پذیرایی/ تالارهای عروسی